«جایگاه پژوهش در قرآن کریم»

قسمت ششم:

ضرورت و اهمیت پژوهش در قرآن

.....

هـ - تکریم علم؛ مثل آیة 99 سورة حجر

  • «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّیَ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ؛ خداوند را عبادت نما تا به یقین نائل گردی».

مى‏دانیم انسان موجودى است که بالاترین استعداد تکامل را دارد، از نقطه عدم آغاز به حرکت کرده، و به سوى بى‏نهایت هم چنان پیش مى‏رود و هرگز چرخ تکامل او (هر گاه در مسیر باشد) متوقف نخواهد شد.

از طرفى مى‏دانیم عبادت مکتب عالى تربیت است، اندیشه انسان را بیدار و فکر او را متوجه بى‏نهایت مى‏سازد، گرد و غبار گناه و غفلت را از دل و جان مى‏شوید، صفات عالى انسانى را در وجود او پرورش میدهد، روح ایمان را تقویت و آگاهى و مسئولیت به انسان مى‏بخشد.

و به همین دلیل ممکن نیست انسان لحظه‏اى در زندگى از این مکتب بزرگ تربیتى بى‏نیاز گردد، و آنها که فکر مى‏کنند، انسان ممکن است به جایى برسد که نیازى به عبادت نداشته باشد [اشاره به گروه صوفیه] یا تکامل انسان را محدود پنداشته‏اند، و یا مفهوم عبادت را درک نکرده‏اند.

علامه طباطبائى در تفسیر«المیزان» در این زمینه بیانى دارد که فشرده و خلاصه آن را ذیلا مى‏آوریم:

«همه موجودات این جهان به سوى تکامل مى‏روند، و نوع انسان تکاملش در دل اجتماع صورت مى‏گیرد، به همین دلیل ذاتا اجتماعى آفریده شده است. از طرفى اجتماع در صورتى مى‏تواند پرورش و تکامل انسان را تضمین کند که داراى احکام و قوانین منظمى باشد، و افراد مجتمع در پرتو احترام به آن قوانین، امور خود را سامان دهند و از تصادمها پیشگیرى کنند و حدود مسئولیت‌ها را مشخص نمایند. ... این احکام و قوانین، اعم از قوانین اجتماعى و یا عبادى، در صورتى مؤثر خواهد بود که از طریق نبوت و وحى آسمانى گرفته شود. این را نیز مى‏دانیم که احکام عبادى بخشى از این تکامل فردى و اجتماعى را تشکیل مى‏دهد: ... و از اینجا روشن مى‏شود آنها که گمان کرده‏اند هدف از تکلیف، تکمیل انسان است بنا بر این هنگامى که انسان به کمال خود رسید، بقاء تکلیف معنى ندارد مغالطه‏اى بیش نیست چرا که اگر انسان دست از انجام تکالیف بردارد فورا جامعه رو به فساد خواهد گذاشت، و در چنان جامعه‏اى چگونه یک فرد کامل مى‏تواند زندگى کند و اگر با داشتن ملکات فاضله دست از عبادت و بندگى خدا بردارد مفهومش تخلف این ملکات از آثار قطعى آنها است (دقت کنید)».[[1]]

  • و نیز آیة 12سورة طلاق: «اللَّهُ الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عِلْما» (طلاق/12). خداوند همان کسى است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آن، امر و فرمان او در میان آنها پیوسته نازل مى‏شود، و اینها همه به خاطر آن است که شما بدانید خداوند بر هر چیزى توانا است و علم و آگاهى او به همه چیز احاطه دارد». 

این آیه که آخرین آیه سوره طلاق است، اشاره پرمعنى و روشنى به عظمت قدرت خداوند در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و نیز هدف نهایى این آفرینش دارد. این آیه و آیات دیگری که به خلقت جهان هستی اشاره دارد، انسان‌ها را به تعقل و تفکر و اندیشیدن و شناخت نسبت به جهان هستی و خود و خداوند تشویق می‌کند و از رهگذر آگاهی و علم به او ارزش می‌دهد. چنانچه در این آیه مبارکه انسان‌ها را به شناخت و آگاهی و تعقل و تفکر در مورد آسمان‌‌ها و زمین‌های هفتگانه وا می‌دارد و در پایان نتیجه را به این گونه مطرح می‌کند که تا بدانید که خداوند بر هرچیز قادر است و بر تمام هستی احاطه و سیطره و علم کامل دارد.

تفکر و تعقل در اینکه منظور از این آسمان‌هاى هفتگانه و زمین‏هاى مشابه آن چیست؟

ممکن است، منظور از عدد هفت، در مورد آسمان‌های هفتگانه همان کثرت (تعداد عظیم و کثیر کواکب آسمانى و کراتى مشابه زمین) باشد، و در مورد زمین‌هاى هفتگانه ممکن است اشاره به طبقات مختلف(قشرهاى گوناگونى) کره زمین، و یا اشاره به اقلیمهاى هفتگانه (دو منطقه منجمد شمالى و جنوبى و دو منطقه معتدله و دو منطقه حاره و یک منطقه استوایى) روى زمین باشد.

و یا هم ممکن است در اینجا نیز عدد هفت که از تعبیر «مثلهن» استفاده مى‏شود نیز براى«تکثیر» و اشاره به زمین‌هاى متعددى باشد که در عالم هستى وجود دارد.

قابل توجه اینکه در آیات مختلف قرآن اشاراتى به هدف آفرینش انسان یا مجموع این جهان شده است که در بدو امر ممکن است مختلف به نظر برسد، ولى با دقت مى‏بینیم همه به یک حقیقت بازمى‏گردند: 

  1. در آیه 56 ذاریات هدف آفرینش انسان و جن را «عبادت» مى‏شمرد (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ).

  2. و در آیه 7 سوره هود هدف آفرینش عظیم آسمانها و زمین را «آزمون بشر» معرفى مى‏کند (وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا).

  3. در آیه 119 هود هدف را «رحمت الهى» مى‏شمرد (وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ)

  4. و بالآخره در آیه مورد بحث هدف را «علم و آگاهى از صفات خداوند» دانسته است (لِتَعْلَمُوا ...).

کمى دقت در این آیات نشان مى‏دهد که بعضى مقدمه براى بعضى دیگر است، آگاهى و معرفت مقدمه‏اى است براى بندگى و عبادت، و آن نیز مقدمه‏اى است براى آزمون و تربیت بشر و آن هم مقدمه‏اى است براى بهره‏گیرى از رحمت خدا (دقت کنید).

ادامه دارد......

[1]- تفسیر المیزان جلد 12 صفحه 210. و تفسیر نمونه، ج‏11، ص: 145